واقعه شوم ایل
قشقایی
باتان اولدوز

کُرقوش شب سکوت و خلوت شبانه ام رابه سختی درهم می شکند;

مگر کدام واقعه ی تلخ در انتظار ایل من چشم به آینده ای تیره بسته و نشسته؟!!!

اُلدوزها چشمک می زنند

آی زیر بُلوط ها پنهان شده

دوباره صدای یایقوش بلند می شود

قُرخو تمام وجودم را تسخیر می کند

یاش چشمانم را درمی نوردد

گزلَرم به دوردست ها خیره شده

انگار که گون هم سلام می گوید

انگار که گون از پشت کوهها سلام می گوید

اما گون هم آفتاب شده

مثل دیلیم که زبان شده

مثل آتام که پدر شده

مثل آنام که مادر شده

دوباره یاش بر گونه هایم جاری میشود

اورَگیم می گیرد

اَللَرم می لرزد

تیرگی وتاریکی وایان می شود

هویِّتم ازدست می رود

و این همان واقعه شوم ایلم است...

 



نظرات شما عزیزان:

فدیر
ساعت15:20---3 دی 1392
سلام سلیمان<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(5).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(9).gif" width="18" height="18">

فدیر
ساعت15:20---3 دی 1392
سلام سلیمان

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

من از طایفه ی کشکولی بزرگ٬تیره ی دیزجانی .ایلم و به دنبال ان طایفه ام را دوست دارم و به انها افتخار می کنم.قشقایی بوده ام٬قشقایی هستم و قشقایی خواهم ماند.تحصیلات ابتدایی را در چادر عشایری گذرانده و به دنبال ان راهنمایی را در شبانه روزی شهید بهشتی شیراز و دبیرستان را در شبانه روزی شهدای عشایر کازرون در رشته ریاضی به اتمام رساندم.مقطع کارشناسی را در دانشگاه ازاد استهبان در رشته عمران گذرانده و هم اکنون در دانشگاه تحصیلات تکمیلی کرمان٬مقطع کارشناسی ارشد در گرایش مهندسی اب مشغول به تحصیل میباشم.این وبلاگ را به همراه دوستم٬محمد نادری کله لو از طایفه شش بلوکی ساخته و امید هست که ...
نويسندگان